معنی فارسی bemurmurs
B1رقصاندن سخن به صورت نامشخص، مخصوصاً نشانه ناراحتی.
To murmur quietly, often implying a feeling of being overlooked.
- VERB
example
معنی(example):
او معمولاً در حین خواندن افکارش را زیر لب bemurmurs میکند.
مثال:
He often bemurmurs his thoughts while reading.
معنی(example):
کسانی که زیر لب bemurmurs میکنند، معمولاً احساس میکنند که صدایشان نشنیده میشود.
مثال:
Those who bemurmurs often feel unheard.
معنی فارسی کلمه bemurmurs
:
رقصاندن سخن به صورت نامشخص، مخصوصاً نشانه ناراحتی.