معنی فارسی bench top
B1سطح بالای میز کار که برای انجام کارهای دستی استفاده میشود.
The upper flat surface of a workbench, typically used for working on tasks or projects.
- NOUN
example
معنی(example):
نجار ابزارها را روی سطح میز کار قرار داد.
مثال:
The woodworker placed the tools on the bench top.
معنی(example):
یک سطح تمیز میز کار برای هر کارگاه ضروری است.
مثال:
A clean bench top is essential for any workshop.
معنی فارسی کلمه bench top
:
سطح بالای میز کار که برای انجام کارهای دستی استفاده میشود.