معنی فارسی bench-pressed
B1پرس سینه کرده، به معنای انجام دادن این تمرین در یک زمان خاص، به ویژه به عنوان دستاوردی در یک مسابقه.
Refers to the act of having performed the bench press exercise, often highlighting a record or achievement.
- VERB
example
معنی(example):
او در مسابقه یک رکورد شخصی در پرس سینه ثبت کرد.
مثال:
He bench-pressed a personal best at the competition.
معنی(example):
او بیشتر از هر رقیب زن دیگری پرس سینه کرده است.
مثال:
She has bench-pressed more than any other female competitor.
معنی فارسی کلمه bench-pressed
:
پرس سینه کرده، به معنای انجام دادن این تمرین در یک زمان خاص، به ویژه به عنوان دستاوردی در یک مسابقه.