معنی فارسی beneaped

B1

به‌پیش رفتن، پیشرفت یافتن، در نتیجه حمایت یا کمک به سطحی بالاتر رسیدن.

To be advanced or improved due to assistance.

example
معنی(example):

این پروژه به‌طور مؤثری توسط تیم به‌پیش رفت.

مثال:

The project was beneaped efficiently by the team.

معنی(example):

او پس از حمایت غیرمنتظره احساس به‌پیش رفتن کرد.

مثال:

She felt beneaped after the unexpected support.

معنی فارسی کلمه beneaped

: معنی beneaped به فارسی

به‌پیش رفتن، پیشرفت یافتن، در نتیجه حمایت یا کمک به سطحی بالاتر رسیدن.