معنی فارسی benefactrix

B1

نیکوکار زن، زنی که از دیگران به ویژه به صورت مالی حمایت می‌کند.

A female benefactor who supports others, especially financially.

example
معنی(example):

نیکوکار زن بورس‌هایی برای دانش‌آموزان بااستعداد فراهم کرد.

مثال:

The benefactrix provided scholarships for talented students.

معنی(example):

به عنوان نیکوکار زن، او بر بسیاری از زندگی‌ها تأثیر مثبت گذاشت.

مثال:

As a benefactrix, she influenced many lives positively.

معنی فارسی کلمه benefactrix

: معنی benefactrix به فارسی

نیکوکار زن، زنی که از دیگران به ویژه به صورت مالی حمایت می‌کند.