معنی فارسی benefactorship
B1نیکیکردن، عمل کمک یا حمایت کردن به دیگران، معمولاً به صورت مالی.
The act of providing help or support, typically in a financial context.
- NOUN
example
معنی(example):
نیکیکردن این سازمان به بسیاری از خانوادههای نیازمند کمک کرد.
مثال:
The benefactorship of the organization helped many families in need.
معنی(example):
نیکیکردن او در رویداد خیریه شناسایی شد.
مثال:
His benefactorship was recognized at the charity event.
معنی فارسی کلمه benefactorship
:
نیکیکردن، عمل کمک یا حمایت کردن به دیگران، معمولاً به صورت مالی.