معنی فارسی benetting
B1در حال بنِت کردن، به معنای پیگیری یا هدفگذاری برای قرار دادن چیزی.
The act of directing or aiming something towards a goal.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال بنِت کردن گلها در باغ است.
مثال:
He is benetting the flowers in the garden.
معنی(example):
آنها در حال بنِت کردن ایدهها در طول جلسه طوفان فکری هستند.
مثال:
They are benetting ideas during the brainstorming session.
معنی فارسی کلمه benetting
:
در حال بنِت کردن، به معنای پیگیری یا هدفگذاری برای قرار دادن چیزی.