معنی فارسی benevolences
B2عمل نیکوکارانه یا بخشش که به نفع دیگران انجام میشود.
Acts of goodwill or generosity done for the benefit of others.
- NOUN
example
معنی(example):
خیریههای او نسبت به جامعه به طور گستردهای شناخته شد.
مثال:
His benevolences towards the community were widely recognized.
معنی(example):
این خیریه کمکهای زیادی از اهداکنندگان ثروتمند دریافت کرد.
مثال:
The charity received many benevolences from wealthy donors.
معنی فارسی کلمه benevolences
:
عمل نیکوکارانه یا بخشش که به نفع دیگران انجام میشود.