معنی فارسی benorth

B1

بنورت، منطقه‌ای جغرافیایی که ممکن است اطلاعات کمی درباره آن در دسترس باشد.

A geographical region that may have limited information available about it.

example
معنی(example):

بنورت، منطقه‌ای کمتر شناخته‌شده در کشور است.

مثال:

Benorth is a lesser-known region in the country.

معنی(example):

سفر به بنورت می‌تواند تجربه‌ای منحصربه‌فرد باشد.

مثال:

Traveling to Benorth can be a unique experience.

معنی فارسی کلمه benorth

: معنی benorth به فارسی

بنورت، منطقه‌ای جغرافیایی که ممکن است اطلاعات کمی درباره آن در دسترس باشد.