معنی فارسی benumb

B1

بی‌حس کردن به معنای از دست دادن حس یا توانایی احساس کردن در اثر سرما یا خستگی است.

To make numb or lose sensation, often due to cold or inaction.

verb
معنی(verb):

To make numb, as by cold or anesthetic.

معنی(verb):

To deaden, dull (the mind, faculties, etc.).

example
معنی(example):

باد سرد می‌تواند انگشتان شما را بی‌حس کند.

مثال:

The cold wind can benumb your fingers.

معنی(example):

بعد از اینکه مدت طولانی نشسته بودم، پاهایم شروع به بی‌حس شدن کردند.

مثال:

After sitting still for so long, my legs began to benumb.

معنی فارسی کلمه benumb

: معنی benumb به فارسی

بی‌حس کردن به معنای از دست دادن حس یا توانایی احساس کردن در اثر سرما یا خستگی است.