معنی فارسی benweed
B1نوعی علف هرز که در مزارع و باغات وجود دارد.
A type of weed that is troublesome in farming and gardening.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز از بن، علفهای هرز مزاحم که محصولش را خفه میکرد، ناامید بود.
مثال:
The farmer was frustrated by the persistent benweed that choked his crops.
معنی(example):
پس از باران، بن علفهای هرز در باغ به سرعت رشد کردند.
مثال:
After a rain, the benweed in the garden grew rampant.
معنی فارسی کلمه benweed
:
نوعی علف هرز که در مزارع و باغات وجود دارد.