معنی فارسی bepatched

B1

وصله زدن، به معنای ترمیم یا بهبود دادن، به ویژه در مورد لباس یا نرم‌افزار.

To mend or improve something, especially in the context of clothing or software.

example
معنی(example):

او سوراخ موجود در شلوار جینش را با پارچه‌ای رنگارنگ وصله زد.

مثال:

She bepatched the hole in her jeans with a colorful fabric.

معنی(example):

مدیر مشکلات نرم‌افزاری را به سرعت وصله کرد تا عملکرد را بهبود بخشد.

مثال:

The manager bepatched the software issues quickly to improve performance.

معنی فارسی کلمه bepatched

: معنی bepatched به فارسی

وصله زدن، به معنای ترمیم یا بهبود دادن، به ویژه در مورد لباس یا نرم‌افزار.