معنی فارسی berrigan

B1

نام خانواده‌ای معروف در ایالات متحده که به خاطر فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌شان شناخته شده‌اند.

The name of a prominent family in the United States known for their social and political activism.

example
معنی(example):

برادران بریگان به خاطر فعالیت‌های اجتماعی‌شان شناخته شده‌اند.

مثال:

The Berrigan brothers are known for their activism.

معنی(example):

من کتابی درباره مشارکت‌های خانواده بریگان در راه صلح خواندم.

مثال:

I read a book about the Berrigan family's contributions to peace.

معنی فارسی کلمه berrigan

: معنی berrigan به فارسی

نام خانواده‌ای معروف در ایالات متحده که به خاطر فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌شان شناخته شده‌اند.