معنی فارسی beruffed

B1

از کلمه زبان عامیانه که به معنای به هم ریخته یا خسته به نظر رسیدن است.

A colloquial term describing someone looking disheveled or untidy.

example
معنی(example):

او بعد از طوفان خیلی به هم ریخته به نظر می‌رسید.

مثال:

He looked quite beruffed after the storm.

معنی(example):

سگ بعد از بازی در بیرون تمام روز به هم ریخته بود.

مثال:

The dog was beruffed after playing outside all day.

معنی فارسی کلمه beruffed

: معنی beruffed به فارسی

از کلمه زبان عامیانه که به معنای به هم ریخته یا خسته به نظر رسیدن است.