معنی فارسی bescorch

B1

عمل سوزاندن یا تاباندن شدید، به ویژه توسط گرما.

The act of burning or severely heating something, especially by the sun or fire.

example
معنی(example):

خورشید می‌تواند ماسه را در سواحل بسوزاند.

مثال:

The sun can bescorch the sand at the beach.

معنی(example):

مراقب باشید که غذا را حین پخت نسوزانید.

مثال:

Be careful not to bescorch the food while cooking.

معنی فارسی کلمه bescorch

: معنی bescorch به فارسی

عمل سوزاندن یا تاباندن شدید، به ویژه توسط گرما.