معنی فارسی bescoured

B1

بیرون آوردن یا نظافت کامل یک مکان یا چیز به طور دقیق.

To search thoroughly in order to clean or discover something.

example
معنی(example):

پس از طوفان، داوطلبان سواحل را برای پیدا کردن زباله‌ها زیر و رو کردند.

مثال:

After the storm, the volunteers bescoured the beach for debris.

معنی(example):

باستان‌شناسان خرابه‌های باستانی را برای یافتن آثار باستانی زیر و رو کردند.

مثال:

The archaeologists bescoured the ancient ruins for artifacts.

معنی فارسی کلمه bescoured

: معنی bescoured به فارسی

بیرون آوردن یا نظافت کامل یک مکان یا چیز به طور دقیق.