معنی فارسی bescreened

B1

بررسی یا ارزیابی شدن برای شناسایی مشکلات یا شرایط خاص.

Having undergone a screening process for evaluation or assessment.

example
معنی(example):

او برای هرگونه مشکل بالقوه بررسی شد.

مثال:

She was bescreened for any potential issues.

معنی(example):

تمام شرکت‌کنندگان قبل از مطالعه بررسی شدند.

مثال:

All participants were bescreened before the study.

معنی فارسی کلمه bescreened

: معنی bescreened به فارسی

بررسی یا ارزیابی شدن برای شناسایی مشکلات یا شرایط خاص.