معنی فارسی besetter

B1

شخصی که فشار می‌آورد، به چالش می‌کشد یا احاطه می‌کند.

One who besets; someone who challenges or troubles another.

example
معنی(example):

محاصره‌گر در هر قدمی به چالش کشیدن مرزهای او ادامه داد.

مثال:

The besetter kept challenging her limits at every turn.

معنی(example):

یک محاصره‌کننده معمولا به عنوان مربی یا رقیب دیده می‌شود.

مثال:

A besetter is often seen as a mentor or a competitor.

معنی فارسی کلمه besetter

: معنی besetter به فارسی

شخصی که فشار می‌آورد، به چالش می‌کشد یا احاطه می‌کند.