معنی فارسی beshouted
B1بشده، به معنای فریاد زدن یا بلندی صحبت کردن در زمان گذشته.
To have shouted loudly or expressed oneself in a loud voice.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در طول رویداد توسط جمعیت بشود شدند.
مثال:
They were beshouted by the crowd during the event.
معنی(example):
او بعد از اینکه به ناگهانی بشود شد، احساس شرمندگی کرد.
مثال:
He felt embarrassed after being beshouted unexpectedly.
معنی فارسی کلمه beshouted
:
بشده، به معنای فریاد زدن یا بلندی صحبت کردن در زمان گذشته.