معنی فارسی besiege

C1 /bəˈsiːd͡ʒ/

محاصره کردن یا احاطه کردن یک مکان به منظور تسخیر یا تحت فشار قرار دادن.

To surround a place with armed forces in order to capture it or force its surrender.

example
معنی(example):

ارتش تصمیم گرفت که شهر دشمن را محاصره کند.

مثال:

The army decided to besiege the enemy city.

معنی(example):

فعالان برنامه‌ریزی کردند که دفتر قانون‌گذاران را محاصره کنند.

مثال:

The activists planned to besiege the lawmakers' office.

معنی فارسی کلمه besiege

: معنی besiege به فارسی

محاصره کردن یا احاطه کردن یک مکان به منظور تسخیر یا تحت فشار قرار دادن.