معنی فارسی bespectacled
B1 /bɪˈspɛktəkəld/مربوط به کسی که عینک به چشم دارد، معمولاً به عنوان صفت برای توصیف مردم استفاده میشود.
Wearing glasses, typically used to describe a person
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Wearing spectacles (glasses).
example
معنی(example):
مرد عینکی روزنامه میخواند.
مثال:
The bespectacled man read the newspaper.
معنی(example):
او یک زن عینکی را در کتابخانه دید.
مثال:
She saw a bespectacled woman in the library.
معنی فارسی کلمه bespectacled
:
مربوط به کسی که عینک به چشم دارد، معمولاً به عنوان صفت برای توصیف مردم استفاده میشود.