معنی فارسی be spoilt for choice

B2

احساس سردرگمی یا اشباع در انتخاب، به دلیل وجود گزینه‌های زیاد.

To be faced with so many options that it becomes difficult to choose

example
معنی(example):

با وجود این همه دسر، احساس می‌کردم که برای انتخاب زیاد گزینه دارم.

مثال:

With so many desserts, I felt spoilt for choice.

معنی(example):

او در میان گزینه‌های مختلف تعطیلات برای انتخاب زیاد گزینه داشت.

مثال:

She was spoilt for choice among the various vacation options.

معنی فارسی کلمه be spoilt for choice

: معنی be spoilt for choice به فارسی

احساس سردرگمی یا اشباع در انتخاب، به دلیل وجود گزینه‌های زیاد.