معنی فارسی bespeech
B1نوعی سخنرانی که تأثیر عمیقی بر شنوندگان میگذارد.
A remarkable or notable speech that leaves an impression.
- OTHER
example
معنی(example):
سخنرانی سیاستمدار پر از وعدهها بود.
مثال:
The politician's bespeech was full of promises.
معنی(example):
او یک سخنرانی اجرا کرد که توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She delivered a bespeech that captured everyone's attention.
معنی فارسی کلمه bespeech
:
نوعی سخنرانی که تأثیر عمیقی بر شنوندگان میگذارد.