معنی فارسی besprinkling

B1

بشپرینکلینگ، عمل افزودن تزیینات خوراکی رنگی به شیرینی‌ها و دسرها را شامل می‌شود.

The act of adding colorful sprinkles to baked goods and desserts.

verb
معنی(verb):

To sprinkle.

example
معنی(example):

کودکان از فرایند بشپرینکلینگ روی کوکی‌های خود با ستاره‌های رنگارنگ لذت بردند.

مثال:

The kids enjoyed the process of besprinkling their cookies with colorful stars.

معنی(example):

بشپرینکلینگ یک فعالیت سرگرم‌کننده در جلسات پخت کیک است.

مثال:

Besprinkling is a fun activity during baking sessions.

معنی فارسی کلمه besprinkling

: معنی besprinkling به فارسی

بشپرینکلینگ، عمل افزودن تزیینات خوراکی رنگی به شیرینی‌ها و دسرها را شامل می‌شود.