معنی فارسی besquirt
B1پاشیدن یا فوران مایع به صورت اسپری یا پاشش.
To spray or squirt a liquid in a sudden manner.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی او به سرعت قوطی نوشابه را باز کرد، نوشابه پاشید.
مثال:
The soda can besquirted when she opened it too fast.
معنی(example):
او به طور تصادفی وقتی بطری را تکان داد، رنگ را پاشید.
مثال:
He accidentally made the paint besquirt while shaking the bottle.
معنی فارسی کلمه besquirt
:
پاشیدن یا فوران مایع به صورت اسپری یا پاشش.