معنی فارسی bestay

B1

بهترین، زمانی که کار به بهترین شیوه انجام می‌شود.

The optimal time or condition for achieving success.

example
معنی(example):

بهترین دوره عملکرد ما در تابستان بود.

مثال:

The bestay of our performance was during the summer.

معنی(example):

ما در سه ماهه گذشته بهترین نتایج را به دست آوردیم.

مثال:

We achieved bestay results last quarter.

معنی فارسی کلمه bestay

: معنی bestay به فارسی

بهترین، زمانی که کار به بهترین شیوه انجام می‌شود.