معنی فارسی bestayed

B1

بهترین بودن، نمایان کردن حداکثر توانایی یا کیفیت.

To show the highest level of ability or quality.

example
معنی(example):

تیم ما در طول رقابت بهترین عملکرد را داشت.

مثال:

Our team bestayed throughout the competition.

معنی(example):

او مهارت خود را در بازی آخر بهترین حالت نشان داد.

مثال:

He bestayed his skill in the last game.

معنی فارسی کلمه bestayed

: معنی bestayed به فارسی

بهترین بودن، نمایان کردن حداکثر توانایی یا کیفیت.