معنی فارسی besteads
B1استفاده مؤثر و هوشمندانه از تلاشها و زمان در مسیرهای بهینه.
To use efforts and time wisely and effectively toward optimal paths.
- VERB
example
معنی(example):
او تلاشهایش را در پروژههای درست انجام میدهد.
مثال:
He besteads his efforts in the right projects.
معنی(example):
او هر فرصتی برای یادگیری چیز جدیدی را بهترین حالت ممکن استفاده میکند.
مثال:
She besteads every opportunity to learn something new.
معنی فارسی کلمه besteads
:
استفاده مؤثر و هوشمندانه از تلاشها و زمان در مسیرهای بهینه.