معنی فارسی bestrow

B1

به معنای پر کردن یا آراستن یک مکان با اشیاء یا مواد خاص.

To plant or spread in rows, especially in a garden or field.

example
معنی(example):

کشاورز هدف داشت که زمین را با دانه‌های جدید پر کند.

مثال:

The farmer aimed to bestrow the field with new seeds.

معنی(example):

ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم که باغ را در بهار با گل‌های مختلف پر کنیم.

مثال:

We plan to bestrow the garden with various flowers in spring.

معنی فارسی کلمه bestrow

: معنی bestrow به فارسی

به معنای پر کردن یا آراستن یک مکان با اشیاء یا مواد خاص.