معنی فارسی bestuck
B1به حالتی اشاره دارد که یک چیز به یک نقطه ثابت چسبیده یا گیر کرده است.
Refers to a state where something is stuck or unable to move from a fixed point.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتومبیل بعد از روز بارانی در گل گیر کرده بود.
مثال:
The car was bestuck in the mud after the rainy day.
معنی(example):
احساس میکنم که در شغل فعلیم بدون هیچ فرصتی برای پیشرفت گیر کردهام.
مثال:
I feel bestuck in my current job without any advancement opportunities.
معنی فارسی کلمه bestuck
:
به حالتی اشاره دارد که یک چیز به یک نقطه ثابت چسبیده یا گیر کرده است.