معنی فارسی betravel
B1سفر به مکانهای دیگر یا زمانهای دیگر به طور استعارهای.
To metaphorically travel to other places or times, often through imagination.
- VERB
example
معنی(example):
او احساس میکرد با خاطراتش میتواند در زمان سفر کند.
مثال:
He felt like he could betravel through time with his memories.
معنی(example):
برخی هنرمندان ادعا میکنند که آثارشان به آنها اجازه میدهد به دنیاهای دیگر سفر کنند.
مثال:
Some artists claim their work allows them to betravel to other worlds.
معنی فارسی کلمه betravel
:
سفر به مکانهای دیگر یا زمانهای دیگر به طور استعارهای.