معنی فارسی better proportioned
B2در تناسب بهتر، به توزیع متناسب و متعادل اجزا در یک شیء یا فرد اشاره دارد.
Describes something that has a more balanced or harmonious relationship between its parts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدل جدید نسبت به مدل قبلی بهتر متناسب است.
مثال:
The new model is better proportioned than the previous one.
معنی(example):
او طراحی با تناسب بهتری برای ساختمان بهدست آورد.
مثال:
He got a better proportioned design for the building.
معنی فارسی کلمه better proportioned
:
در تناسب بهتر، به توزیع متناسب و متعادل اجزا در یک شیء یا فرد اشاره دارد.