معنی فارسی well-proportioned

B2

به‌خوبی متناسب، اشاره به ساختاری دارد که بخش‌های آن نسبت به هم به‌طور متعادل و هماهنگ قرار گرفته‌اند.

Describes an object or individual that has balanced proportions and symmetry.

adjective
معنی(adjective):

Having good and pleasing proportions.

معنی(adjective):

Compact.

example
معنی(example):

اندام او به‌خوبی متناسب است و او را به یک مدل ایده‌آل تبدیل کرده است.

مثال:

Her figure is well-proportioned, making her an ideal model.

معنی(example):

اتاق به‌خوبی متناسب، حس تعادل را ایجاد می‌کند.

مثال:

The well-proportioned room creates a sense of balance.

معنی فارسی کلمه well-proportioned

: معنی well-proportioned به فارسی

به‌خوبی متناسب، اشاره به ساختاری دارد که بخش‌های آن نسبت به هم به‌طور متعادل و هماهنگ قرار گرفته‌اند.