معنی فارسی better red than dead

B1

ترجیح دادن یک وضعیت نامطلوب به مرگ یا فقدان، معمولاً در بحث‌های سیاسی یا اجتماعی بیان می‌شود.

To prefer a situation that is undesirable over the possibility of death.

example
معنی(example):

من ترجیح می‌دهم به عنوان یک کمونیست زندگی کنم تا اینکه جانم را از دست بدهم.

مثال:

I would rather live as a communist than lose my life.

معنی(example):

او تصمیم گرفت نظراتش را به صورت آزادانه بیان کند، زیرا معتقد بود که بهتر است قرمز باشد تا مرده.

مثال:

She chose to express her views openly, believing it's better red than dead.

معنی فارسی کلمه better red than dead

: معنی better red than dead به فارسی

ترجیح دادن یک وضعیت نامطلوب به مرگ یا فقدان، معمولاً در بحث‌های سیاسی یا اجتماعی بیان می‌شود.