معنی فارسی better than

B1

بهتر بودن در مقایسه با چیز دیگری، معمولاً در زمینه کیفیت یا عملکرد.

Superior in quality, performance, or desirability compared to something else.

example
معنی(example):

این کیک بهتر از کیکی است که هفته گذشته داشتیم.

مثال:

This cake is better than the one we had last week.

معنی(example):

مطالعه بهتر از بازی کردن ویدیو در تمام روز است.

مثال:

Studying is better than playing video games all day.

معنی فارسی کلمه better than

: معنی better than به فارسی

بهتر بودن در مقایسه با چیز دیگری، معمولاً در زمینه کیفیت یا عملکرد.