معنی فارسی bevesseled
B1بواسسله، به نوع خاصی از طراحی یا تزئین اشاره دارد.
Referring to a specific type of design or embellishment.
- OTHER
example
معنی(example):
آرتیفکت بواسسله در موزه به نمایش گذاشته شد.
مثال:
The bevesseled artifact was displayed in the museum.
معنی(example):
او طراحی بواسسله را روی سفال تحسین کرد.
مثال:
She admired the bevesseled design on the pottery.
معنی فارسی کلمه bevesseled
:
بواسسله، به نوع خاصی از طراحی یا تزئین اشاره دارد.