معنی فارسی bevillain
B1بدجنس شدن، به معنای ایجاد یک شخصیت منفی یا بدذات در بافت داستانی، ممکن است به یک ماجرا یا تقابل کمک کند.
To take on the role of a villain or act in a morally questionable manner.
- VERB
example
معنی(example):
قهرمان باید بدی کند تا از دشمن خود پیشی بگیرد.
مثال:
The hero must bevillain to outsmart the antagonist.
معنی(example):
در ادبیات، گاهی یک شخصیت ممکن است بدی کند تا به هدف بزرگتری برسد.
مثال:
In literature, sometimes a character may bevillain for greater good.
معنی فارسی کلمه bevillain
:
بدجنس شدن، به معنای ایجاد یک شخصیت منفی یا بدذات در بافت داستانی، ممکن است به یک ماجرا یا تقابل کمک کند.