معنی فارسی bevomit
B1استفراغ کردن، به معنی احساس بد یا پشیمانی به خاطر چیزی که باعث ناراحتی شده است.
To regurgitate or express deep emotional distress or nausea, often in metaphorical use.
- VERB
example
معنی(example):
ایده باختن او را وادار به استفراغ کرد.
مثال:
The idea of losing made him want to bevomit.
معنی(example):
هر بار که آن اشتباه را به یاد میآورد، احساس مریضی میکرد و میخواست استفراغ کند.
مثال:
He felt sick every time he remembered the mistake and wanted to bevomit.
معنی فارسی کلمه bevomit
:
استفراغ کردن، به معنی احساس بد یا پشیمانی به خاطر چیزی که باعث ناراحتی شده است.