معنی فارسی bewary

B1

احتیاط داشتن و مراقب بودن در شرایطی که ممکن است خطرناک باشد.

To be cautious or wary, especially in taking risks.

example
معنی(example):

شما باید در مورد وعده‌هایی که نمی‌توانید وفا کنید احتیاط کنید.

مثال:

You should be bewary of making promises you can't keep.

معنی(example):

عاقلانه است که در مورد فرصت‌های سرمایه‌گذاری که به نظر بیش از حد خوب می‌رسند، احتیاط کنید.

مثال:

It's wise to be bewary of investment opportunities that seem too good to be true.

معنی فارسی کلمه bewary

: معنی bewary به فارسی

احتیاط داشتن و مراقب بودن در شرایطی که ممکن است خطرناک باشد.