معنی فارسی bewash

B1

شستن و تمیز کردن، معمولاً به لباس یا اشیا دیگر اشاره دارد.

To wash something, usually referring to clothes or objects.

example
معنی(example):

شما باید قبل از مهمانی لباس‌هایتان را بشویید.

مثال:

You should bewash your clothes before the party.

معنی(example):

او تصمیم گرفت در روز آفتابی ماشین را بشوید.

مثال:

He decided to bewash the car on a sunny day.

معنی فارسی کلمه bewash

: معنی bewash به فارسی

شستن و تمیز کردن، معمولاً به لباس یا اشیا دیگر اشاره دارد.