معنی فارسی bewaste

B1

بی‌ثمر، نابود شده، جایی که زمانی پربار بوده و حالا به ویرانه تبدیل شده است.

Rendered unproductive or barren; desolated.

example
معنی(example):

سرزمین پررونق که حالا با ویرانه‌ها بی‌ثمر شده بود.

مثال:

The once prosperous land was now bewaste with ruins.

معنی(example):

پس از طوفان، باغ بی‌ثمر شده بود و نیاز به مراقبت زیادی داشت.

مثال:

After the storm, the garden was bewaste, needing much care.

معنی فارسی کلمه bewaste

: معنی bewaste به فارسی

بی‌ثمر، نابود شده، جایی که زمانی پربار بوده و حالا به ویرانه تبدیل شده است.