معنی فارسی bewept

B2

به سوگ نشستن، گریستن به خاطر فقدان کسی یا چیزی.

To weep or mourn for someone or something lost.

example
معنی(example):

او از دست دادن دوست قدیمی‌اش را غمگین کرد و دیگران نیز بر او گریستند.

مثال:

He bewailed the loss of his old friend, being bewept by others.

معنی(example):

کل شهر به خاطر بازنشستگی معلم محبوب به سوگ نشست.

مثال:

The entire town was bewept as the beloved teacher retired.

معنی فارسی کلمه bewept

: معنی bewept به فارسی

به سوگ نشستن، گریستن به خاطر فقدان کسی یا چیزی.