معنی فارسی bewitches
B2جادو کردن به معنای تحت تاثیر قرار دادن عمیق یا مجذوب کردن است.
To cast a spell on someone; to enchant or fascinate.
- verb
verb
معنی(verb):
To cast a spell upon.
معنی(verb):
To fascinate or charm.
مثال:
I was bewitched by the sight of the girl dancing in the forest.
معنی(verb):
To astonish, amaze.
example
معنی(example):
جادوگر با حقه‌هایش تماشاگران را جادو می‌کند.
مثال:
The magician bewitches the audience with his tricks.
معنی(example):
اجرای او همه حاضرین در اتاق را جادو کرد.
مثال:
Her performance bewitched everyone in the room.
معنی فارسی کلمه bewitches
:
جادو کردن به معنای تحت تاثیر قرار دادن عمیق یا مجذوب کردن است.
