معنی فارسی biangulated

B1

ساختاری که دارای دو زاویه باشد و برای ثبات و استحکام طراحی شده باشد.

Having been configured with two angles for stability.

example
معنی(example):

ساختار بی‌زاویه‌شده پایدار است.

مثال:

The biangulated structure is stable.

معنی(example):

طرح به منظور بهبود استحکام بی‌زاویه‌شده بود.

مثال:

The design was biangulated to improve strength.

معنی فارسی کلمه biangulated

: معنی biangulated به فارسی

ساختاری که دارای دو زاویه باشد و برای ثبات و استحکام طراحی شده باشد.