معنی فارسی bibliopegically
B1به روشی که در آن کتابها به لحاظ جلدی یا زیباییشناسانه مرتب شوند.
In a manner that relates to the art of bookbinding.
- ADVERB
example
معنی(example):
او کتابها را بهصورت بلیوپیگیکالی روی قفسه چید.
مثال:
She arranged the books bibliopegically on the shelf.
معنی(example):
کتابدار مجموعه را بهصورت بلیوپیگیکالی بر اساس ژانر سازماندهی کرد.
مثال:
The librarian organized the collection bibliopegically by genre.
معنی فارسی کلمه bibliopegically
:
به روشی که در آن کتابها به لحاظ جلدی یا زیباییشناسانه مرتب شوند.