معنی فارسی bibliothecary

B1

کتابدار، فردی مسئول در نگهداری و سازماندهی کتاب‌ها و منابع اطلاعاتی در کتابخانه.

A librarian, especially one responsible for a specific collection.

example
معنی(example):

کتابدار یک نمایشگاه ویژه از کتاب‌های نایاب ترتیب داد.

مثال:

The bibliothecary curated a special exhibit of rare books.

معنی(example):

در گذشته، یک کتابدار مسئول مدیریت مجموعه بود.

مثال:

In the past, a bibliothecary would manage the collection.

معنی فارسی کلمه bibliothecary

: معنی bibliothecary به فارسی

کتابدار، فردی مسئول در نگهداری و سازماندهی کتاب‌ها و منابع اطلاعاتی در کتابخانه.