معنی فارسی biddance
B2نوعی خوشحالی یا رهایی از چیزی که دیگر خواهان آن نیستیم.
A term indicating relief or gladness at someone's departure; often used in the phrase 'good riddance'.
- NOUN
example
معنی(example):
با خوشحالی زیادی، آنها مشکل را پشت سر گذاشتند.
مثال:
With great biddance, they left the trouble behind.
معنی(example):
خوشحالی از روشهای قدیمی توسط نسل جدید خوش آمد پذیرفته شد.
مثال:
The biddance of the old ways was welcomed by the new generation.
معنی فارسی کلمه biddance
:
نوعی خوشحالی یا رهایی از چیزی که دیگر خواهان آن نیستیم.