معنی فارسی biddery

B2

فرآیند یا عمل پیشنهاد دادن در حراج یا مناقصه.

The act of making bids at an auction or tender.

example
معنی(example):

بالا بردن قیمت در حراج بسیار شدید بود.

مثال:

The biddery at the auction was intense.

معنی(example):

تجربه او در مزایده به او در مذاکرات برتری می‌بخشید.

مثال:

Her experience in biddery gave her an edge in negotiations.

معنی فارسی کلمه biddery

: معنی biddery به فارسی

فرآیند یا عمل پیشنهاد دادن در حراج یا مناقصه.