معنی فارسی biddie
B1اصطلاحی برای توصیف یک فرد کوچکی در سن یا قواره.
A term referring often to a small, young person or child.
- NOUN
example
معنی(example):
بیدلین به خوشحالی برای شرکت در رویداد آماده بود.
مثال:
The biddie was excited to participate in the event.
معنی(example):
او با دقت زیادی از بیدلین مراقبت کرد.
مثال:
She looked after the biddie with great care.
معنی فارسی کلمه biddie
:
اصطلاحی برای توصیف یک فرد کوچکی در سن یا قواره.