معنی فارسی bidirectionally
B1به صورت دوطرفه، به معنای حرکت یا ارتباطی که در هر دو جهت انجام شود.
In a way that allows movement or communication in both directions.
- ADVERB
example
معنی(example):
سیگنال به طور دوطرفه بین برجها منتقل میشود.
مثال:
The signal travels bidirectionally between the towers.
معنی(example):
اطلاعات میتواند به طور دوطرفه در سیستم جریان یابد.
مثال:
Information can flow bidirectionally in the system.
معنی فارسی کلمه bidirectionally
:
به صورت دوطرفه، به معنای حرکت یا ارتباطی که در هر دو جهت انجام شود.